بگردید دنبال دستگاه متولی گل روبی منازل سیل زده؛
سپس بگردید دنبال ابلاغیه و دستورالعمل نحوه گل روبی منازل به گل نشسته؛
سپس تر ردیف بودجه یا تنخواهی برای هزینه کرد و حکم و حق ماموریت گل روبان!
تا این سیر کاغذبازیها طی شود، کف میدان چه اتفاقی خواهد افتاد؟
مردمی مغموم، دلی پر درد و باری بر زمین مانده؛ و دیگر هیچ.
تازه! قانونمندی بوروکراتیک و محافظه کاری تنیده به آن، عواطف دستگاه اداری را چنان زمخت می کند که تا جلسه و ستاد و دور هم نشینی و سلسله مراتب و لجستیک و ماتریس فلان و بهمان را تکمیل و اجرا نکنند، عملیات امداد استارت نخواهد خورد.
سلمنا! کسی با کار حساب شده مخالف نیست. ولی گیریم که همه این سیر انجام شد. حجم واقعه و تعداد اندک مدیر و کارشناس و کاردان و کارگر و . ادارات کجای کار را می تواند دست گیرد؟
اینجاست که به قول #بیانیه_گام_دوم_انقلاب «انبوه جوانان با روحیهی انقلابی رشد کرده و آمادهی تلاش جهادی برای کشور» معادله را بر هم میزنند و اعجاز می کنند.
همینان اند که مرحم دردند و حلال بحران.
لشگر جهادگران جوان که ستون کشی می کنند و بیل به دست، چکمه به پا، بادگیر به تن و با همان پوشش دل انگیز رنگارنگ و غیر هماهنگ، هماهنگ ترین هارمونی جهاد را به رخ هماهنگ ترین دستگاه های ناکارآمد بروکرات می کشند.
اینان از کجا پیدا شده اند؟
باز به قول همان بیانیه، مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور «نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی» هستد، اینان.
درود بر شرف این جوانان مومن انقلابی و سر خم می سلامت!
پ ن: جوانان بسیجی جهادگر خراسان شمالی که به پلدختر لرستان اعزام شده اند، ترجمان بومی متن بالا هستند.
هیچ وقت مشکل اولیه ما در محرومیت زدایی در قالب اردوهای جهادی، امکانات و مصالح و پول نبوده است؛ ناگفته پیداست که بی مایه فطیر است، اما چه بسیار مایه ها که بوده و فتیری از آن در نیامده است. چطور؟
وقتی کشاورز، زمین کشتش را بیمه نمی کند، چون عموما بیمه در مواقع بحران آنچه باید را نمی پردازد، چه باید کرد با زمین زیرآب رفته و محصول شسته و برده شده کشاورز در یک سیل!
وقتی هارمونی مسیل ها، کال ها و فاصله سازه ها از حاشیه آن، شیب زمین و پل های زیر جاده دقیق تنظیم و مراعات نمی شود، چه باید کرد با ساختمان های نمور و فروریخته در یک سیل!
وقتی دامداری و طویله و آغل با کاهگل و تیرچوبی بنا می شود، چه باید کرد با فروریختن سرپناه دام ها و تلفات ناشی از سرما، کمبود علوفه و در نهایت دود شدن سرمایه یه خانواده مولد روستایی در یک سیل!
وقتی سال #رونق_تولید نامگذاری می شود و از قضا سیلی در مطلعش می آید و خساراتش، مولد بودن روستا را نشانه می رود، آیا باز هم جهادگر بسیجی باید صرفا پیگیر سیمان و بلوک و . باشد، یا در کنار فعالیت مقتضی عمرانی، چاره اندیشی عمیق و مطالبه گری تا حصول نتیجه ی جدی را نیز برای حفاظت از سرمایه های تولیدی روستا در دستور قرار دهد؟
پ ن: پس از گشت و گذار در بخشی از منطقه سیل زده خراسان شمالی
مختصر تجربه حضور در مناطق زله زده محدوده پیش قلعه ی بجنورد و روستای شیخ صله ی کرمانشاه در یکی دو سال گذشته و اردوهای پراکنده روستایی و حاشیه شهری در قالب گروههای جهادی، چند نکته را برایم در امدادرسانی های مردمی برجسته نمود:
سیل کمک های مردمی، چه به صورت ریالی، چه اقلام و چه حضور فیزیکی، اگر با بستر شناسی دقیق و به دور از تعجیل و هیجان نباشد، بشدت موجب اتلاف سرمایه ها خواهد شد.
عمده آسیب های در بحران های طبیعی، ناشی از ساخت و سازهای غیر اصولی منازل و آغل هاست. چه بسا اگر بارها با روش متداول در روستاها، بناهای آسیب دیده بازسازی شود، مجددا در سوانح مشابه دچار همان ویرانی خواهد شد.
تاثیر روانی و اجتماعی حضور جهادگران در بدو بحران که فشار روحی بالایی بر آسیب دیدگان وارد شده است، گاهی حتی از میزان امدادرسانی شان نیز موثر تر است و می تواند انگیزه آسیب دیدگان برای بازیابی روحی و دست به کار شدنشان برای ترمیم را دوچندان کند.
جو رسانه ای و مطالبات آسیب دیدگان در بدو بحران از نیروهای امدادی عموما با نوعی بزرگنمایی همراه است. لذا این جو نباید روال معقول امدادرسانی را تحت تاثیر قرار دهد و موجب آشفتگی خدمت رسانی شود.
نکته بسیار مهم، مواجهه تخصصی و دانشی برای حل نقاط آسیب زا در بحران هاست.
یعنی اگر جهادگر بتواند یک الگوی عملیاتی و علمی و ارزان و بومی مثلا در ساخت بناهای روستایی، نگهداری از دام ها، تامین آب آشامیدنی و. در هر منطقه جهادی طراحی و اجرا کند، بسیار بسیار موثرتر از چندین و چند حضور گروه جهادی چند ده روزه با کارهای متداول در منطقه است.
مکمل این نکته، ایجاد فضایی برای اهالی منطقه است تا خود آنان، مشارکت اصلی را در انجام امورات داشته باشند. چرا که اگر چنین نشود، پس از مدتی جهادگر مردمی به دید کارگر و موظف به انجام وظیفه در امدادرسانی و حقوق بگیر برای انجام خدمات! در بین اهالی دیده می شود و هم موجب ناراحتی جهادگر و هم متوقع شدن و بی تفاوتی اهالی در حل مشکل خواهد شد.
یادداشت تحلیلی پیرامون بیانیه #گام_دوم_انقلاب
بخش عمده نابسامانی اقتصادی امروز، ماحصل معطل کردن ظرفیتهای اقتصادی کشور پشت درب مذاکراتی بود که منتهی به #برجام شد؛ برجامی که وعده های نسیه آمریکایی اش نقد نشد، بازار را نسبت به این وعده های بی پشتوانه شرطی کرد و بعد خروج یکطرفه آمریکا، امروز اروپا نیز همان فرمان آمریکایی را دست گرفته است و به پیش می رود.
ظرفیت ها معطل ماند و وعده ها بر زمین. تعهدات ایرانی نقد شد و ما وارد برزخی شدیم که ماندن در آن معطلی است و خروج از آن، سری بی کلاه.
امیرالمومنین (علیه السلام) در فرازی از نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند: «گاهی ناامیدی، خود رسیدن به هدف است، آنجا که طمع ورزی هلاکت باشد.»
تجارب پر هزینه مذکور، در کنار تمام آسیب ها و تهدیداتی که به بار آورد، فرصت بالقوه ای نیز به ما عرضه کرده است که آن، زدن گزاره ی غلط حل مشکل اقتصادی مردم با کرنش در برابر استکبار و یا به تعبیری دیگر ناامیدی از طمع خام به گره گشایی استکبار برای انقلاب اسلامی است.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانیه #گام_دوم_انقلاب میفرمایند: «اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و #بوسه_زدن_بر_پنجه_گرگ است، خطایی نابخشودنی است.»
لذا با ثبت دقیق #تجربه ملموس مذاکرات برجام در حافظه تاریخی مردم، می توان انقلاب را نسبت به گزاره هلاکت آفرین امید به استکبار برای پیشرفت اقتصادی واکسینه کرد.
امشب دختری را در خیابان شهرمان دیدم که روسری برداشته بود و گیسوان بیرون ریخته بود.
همراه همسر و خواهر بودیم، آنان برآشفتند که چرا اینطور شده است و آیا به دوران بی حجابی خواهیم رسید و .
اینکه با دیدن این صحنه چه کردیم، بماند، که شرحش داستان دیگریست و این نگاره، داستانی دیگر.
چند پسر جوان از پشت ما می آمدند که در تیپولوژی، فشن می نامیدندشان. هر آن منتظر بودم متلکی بر آنان بیندازند؛ اما با هم گفتند امشب چهارشنبه است و احتمالا #چهارشنبه_سفید ی هستند.
با شنیدن این گفتگو، شکری بجای آوردم که جوان فشنمان هم فهمیده این بی حجابی، بازی در کمپین آن دخترک مواجیب اجنبی بگیر است که از قضا به اقرار خودش، جوانی بند به آب داده ای هم داشته!
هیچ وقت این حرکت های فرهنگی اجتماعی که ریشه فکری ندارد، موثر نمی افتد و ریشه نمی گیرد، ولی خب هستند عده ای که بازیچه ی اینان می شوند و بعد از مدتی، تامام!
از این سوژه که بگذریم، اصل داستان خوب بودن یا بد بودن قانونمندی حجاب، یک سوال اجتماعی اندرونی تری دارد:
گیریم حجاب، آزاد؛ حد آزادی اش تا کجا؟!
#حیا یک میل فطری است و غیرمذهبی ترین هم وطنمان هم نمی پسندد در عرصه جامعه اش، بی حیایی ببیند؛ پس هیچ وقت بی حجابی، یک خواست معقول جمعی نخواهد شد. حالا از بین هر ۱۰۰ هزار نفر، یک نفر هم هنجار شکن!
ناگفته پیداست تحلیل بالا، وم کار فرهنگی تمیز و امر به معروف و نهی از منکر لسانی را از دوش عموم، و برخورد قانونی مقتضی و تفکیک جماعت مغفول و متعمد را برای خصوص، کمرنگ نمی کند.
بنظرم عمیق ترین گفتمانی که باید اقامه اش کنیم تا مسیر صلاح اجتماعی پیرامون حجاب هموارتر شود، اینست که حیا ملکه شریفان است و بی حیایی رذیله دنیئان.
تزریق این گفتمان در قالبی هنرمندانه برای تقدیم به اجتماع، می شود همان کار فرهنگی تمیز.
پ ن: اول داستان می خواستم بروم و عکسی بگیرم تا ضمیمه یادداشت کنم، باشد که موثرتر افتد، بعد اگر سوژه واکنش داد، بگویم مگر خودت به میل و خلاف جمع، گیسو بیرون نریختی تا جمع ببینند، خب پس تو هم آزادی من را هم سلب نکن و . ؛ همه اینها مرور شد در خاطرم، ولی آخرالامر گفتم رویم نمی شود، پس هیچ.
شیرینی محتوای آیه ۱۷ سوره رعد هم که مرتبط با این پیشامد است، گوارایتان؛شرح ارتباطش در یادداشتی دیگر.
در این مسابقه، متن بیانیه «گام دوم انقلاب»را به ۴ قسمت تقسیم کرده ایم:
- مقدمه
- برکات بزرگ انقلاب اسلامی
- انقلاب چهل ساله و گام دوم
- توصیه های اساسی در پرتو امید و نگاه خوشبینانه به آینده
از یکشنبه 28 بهمن، هر روز در میان ساعت ۸ صبح، ابتدا متن بخش مربوطه را بصورت PDF در کانال قرار می دهیم، سپس ۳ سوال تستی و یک سوال تحلیلی، را باید پاسخ دهید و فرصت پاسخ گویی شما نیز تا ساعت ۲۲ شب بعد خواهد بود.
مجری پویش، دو کانال «دیروز_امروز_فردا» در تلگرام و سروش و «نعلبکی» در تلگرام و سروش و ایتا خواهند بود و شما می بایست پاسخ هایتان را به مدیر یکی از این کانال ها ارسال کنید.
در پایان هر قسمت مسابقه، به قید قرعه از میان پاسخ های صحیح ارسالی به یک نفر یک جلد کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» از طرف این دو کانال تقدیم خواهد شد.
https://t.me/derouz_emrouz_farda
راوی یادواره از وصیت نامه شهید احمدرضا احدی، رتبه یک کنکور تجربی ۱۳۶۴ گفت که یکی دو خط بیشتر نبود و آن اینکه: «فقط، نگذارید حرف امام به زمین بماند؛ همین.»
از شهید مهران بلورچی گفت که با اینکه بابا و بابابزرگش بهایی بودند، ولی او ۱۰۱ گناهش را نوشته بود که در بین آن گناهان مکتوبش نماز صبح خواندن با کسالت و شب بی وضو خوابیدن و کم فکر کردن طی روز قرار داشت.
راوی گفت شهدا ستاره نبودند، بلکه ستاره شدند و با این تعریف، هر جوانی ظرفیت شهدایی شدن را دارد.
بین صحبتها، به کتاب «ظهور و سقوط خاندان پهلوی» که خاطرات ارتشبد فردوست که یار غار محمدرضا پهلوی بود اشاره کرد و گفت چطور فرح که به دلیل تنگدستی خودفروشی میکرده، ناگهان ملکه دربار شده است!
در بین صحبتها، راوی گریزی به مادر شهیدی زد که از تقدیم کردن سه فرزندش در جبهه اشک به چشم راه نداده بود، اما از شنیدن هتک حرمت فتنه گران ۸۸ به تصویر امام و عزای اباعبدالله گریان شده بود. شعری هم در همین بینابین خواند که در مصرعی از آن می گفت: نخبه ی لب بسته، بی غیرت است؛ از بی موضعی برخی خواص در بزنگاه ها نالید.
ختام جلسه هم حاضران یادواره با چشم های خیس، جلسه را با داستان روضه گونه ی وداع دختر شهید با پیکر در حال تدفین پدرش تمام کردند.
راوی، دکتر باخرد، فیزیوتراپ، رزمنده دوران دفاع مقدس و مسئول حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خراسان رضوی بود که قبول زحمت کرده بود، روایت گری یادواره شهدای پایگاه بسیج حر جاجرم را، در شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، به تاریخ 20 بهمن 97.
مقتدی صدر چند روز پیش با حضورش در بیت و کنار آقا سر زبان ها افتاده بود بین بچه حزب اللهی ها؛ منم بصورت کلی شخصیت های مهم مذهبی عراق را می شناختم. فکر می کردم سید صادق شیرازی و خانواده حکیم و . سرلیست اهمیت مردمی باشند؛ اما وقتی با شوفر ون مسیر کربلا-مهران سر صحبت باز شد، مدام می گفت سیدالمقتدی، سیدالمقتدی! منظورش مقتدی صدر بود. بنرهای پر تکرار تصویر ایشان در اقصی نقاط شهرها، از کوت و نعمانیه تا نجف و کربلا هم شاهدی بر اهمیت ویژه این شخصیت بود. چقدر حیفم آمد قبل سفر روی این افراد تمرکزی نداشتم تا سوژه ای برای گفتگو و آشنایی با علایق ی مردم عراقی جفت و جور کرده باشم.
نکته جالب دیگر، تصویر زدگی شدید پرچم های عزا بود. نقاشی امیرالمومنین، اباعبدالله الحسین و ابالفضل العباس، در سه تیپ جذاب روی قریب به اتفاق پرچم موکب ها بود. حتی موکب هایی که بنام مختار و مسلم بود هم تصویر فریبرز عرب نیا و امین زندگانی را از فیلم مختار به عاریت گرفته و روی پرچمشان زده بودند.
همسرم با خواهر شهید والامقام مدافع حرم شهید محمد اسدی، شبانگاه در اتاق کودک راه آهن کرمانشاه برای خواب کنار هم افتاده بودند و باب خاطره بازی و نقد و بررسی سفر بینشان گل انداخته بود. گواه این ماجرا صدای پچ پچی بود که ساعت یک بامداد همان شب در گوش من که بیرون اتاق کودک روی صندلی های بهم چسبیده ایستگاه در گرگ و میش خواب بودم، می شنیدم و البته واضحش را فردا صبح در بیداری کامل استماع کردم!
از لطایف خاطرات شهید که خواهرشان نقل می کرد اگر بگذریم، یک جمله ناب از این گفتگو دشت کردیم. خواهر شهید می گفت عراقی ها پیشوایی چون امام خمینی نداشتند که تربیت عمومی جامعه شان را دست بگیرد و ارتقا دهد، لذا باید بارها و بارها در این آمد و شدهایی چون ایام اربعین با ملت عراق بجوشیم تا برخی هنجارهای غیرمناسب آنجا، مناسب گردد.
من هم با خودم فکر کردم برای ایجاد، حفظ و رشد دادن یک حرکت جهانی، باید سعه صدر جهانی هم داشت و دل نازک و زودجوش نبود و با حفظ اصول تا سرحد امکان از برخی دیده ها و شنیده ها تغافل کرد.
قبل از سفر تصورش را هم نمی کردم که شبی در پیاده روی خیابانی در کربلا، زیر عمود ۱۴۳۲ روی چند تکه پتو خاک اندود، مقابل چند دکان رنگ و رو رفته لم داده باشم، افق دیدم هنگام دراز کشیدن کلی سیم تو در توی برق و طاق سیمانی کج و معوجی باشد و با تکه مقوای بدقواره ای خنکایی به تن و ببخشایم و پا روی پا انداخته، چشم به حرم ابالفضل العباس بدوزم و فارغ از همه ی اینها در فکر قصد زیارتی باشم.
به لطف خدام الحسین، بساط اطعمه و اشربه به انواع مختلف و در همه ساعات گسترانیده بود. کبابی یا برنجی، ساندویچی یا بشقابی، چای عربی یا ایرانی، قیمه عربی (بخوانید شفته پلو با خورشی حلیم مانند!) یا قیمه خودمان و در یک کلام منوی باز اساسی ای فراهم، برای بُعد شکمی سفر
سه خانم تقریبا ۶۰ ساله بودند که ظهر رسیدنمان به کربلا در روز اربعین، برایمان در همان موقعیتی که اول متن توصیف کردم، جا باز کردند.
می گفتند از رشت راهی شدند، بدون کاروان و حتی بدون آقا! میگفتند اربعین امن و امان است همه جا. بار چهارم حضورشان در پیاده روی بود. البته می گفتند در غیر ایام اربعین، دل آدم محکم نیست و باید حتما همراه آقا بیاییم. رفته بودند نجف، مسجد کوفه و سهله، کل مسیر نجف تا کربلا، یعنی حدود ۸۰ کیلومتر و حدود ۱۴۷۰ عمود را هم پای پیاده آمده بودند و شاد و خرّم در صدد فرصتی بودند تا بار جمعیت ظهر اربعین فرو نشیند تا بتوانند داخل حرم شوند.
روز قبل که نجف بودیم هم کنار دستی مان خانواده ای افغانی بودند. خدا خیرشان بدهد ستاد بازسازی عتبات را؛ حرم حضرت زهرا در جوار مرقد امیرالمومنین، آرامگاهی وسیع و تمیز برای استراحت زواری بود که از خستگی مسیر و کثیفی خیابان ها به تنگ آمده بودند. سر صحبت با مادر خانواده افغان باز شد. شروع کرد به صحبت از اینکه افغانستان وفور میوه است و بهترین جا برای زندگی است، اما اینجا (یعنی نجف) میوه خداتومان قیمت میخورد، فقط کاش امنیت داشتیم. می گفت همین چند روز پیش یک مجلس عروسی را در هرات طالب ها بردند روی هوا؛ میگفت البته طالب ها اگر پول داشتند، چنین نمی کردند که پول بگیرند و چنان کنند. آمریکایی ها با پشتیبانی این حرکات ، می خواهند بین دولت و ملت اختلاف بیندازند و بعد بعنوان میانجی وارد شوند و جای پا باز کنند.
ادامه دارد.
بگردید دنبال دستگاه متولی گل روبی منازل سیل زده؛
سپس بگردید دنبال ابلاغیه و دستورالعمل نحوه گل روبی منازل به گل نشسته؛
سپس تر ردیف بودجه یا تنخواهی برای هزینه کرد و حکم و حق ماموریت گل روبان!
تا این سیر کاغذبازیها طی شود، کف میدان چه اتفاقی خواهد افتاد؟
مردمی مغموم، دلی پر درد و باری بر زمین مانده؛ و دیگر هیچ.
تازه! قانونمندی بوروکراتیک و محافظه کاری تنیده به آن، عواطف دستگاه اداری را چنان زمخت می کند که تا جلسه و ستاد و دور هم نشینی و سلسله مراتب و لجستیک و ماتریس فلان و بهمان را تکمیل و اجرا نکنند، عملیات امداد استارت نخواهد خورد.
سلمنا! کسی با کار حساب شده مخالف نیست. ولی گیریم که همه این سیر انجام شد. حجم واقعه و تعداد اندک مدیر و کارشناس و کاردان و کارگر و . ادارات کجای کار را می تواند دست گیرد؟
اینجاست که به قول #بیانیه_گام_دوم_انقلاب «انبوه جوانان با روحیهی انقلابی رشد کرده و آمادهی تلاش جهادی برای کشور» معادله را بر هم میزنند و اعجاز می کنند.
همینان اند که مرحم دردند و حلال بحران.
لشگر جهادگران جوان که ستون کشی می کنند و بیل به دست، چکمه به پا، بادگیر به تن و با همان پوشش دل انگیز رنگارنگ و غیر هماهنگ، هماهنگ ترین هارمونی جهاد را به رخ هماهنگ ترین دستگاه های ناکارآمد بروکرات می کشند.
اینان از کجا پیدا شده اند؟
باز به قول همان بیانیه، مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور «نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی» هستد، اینان.
درود بر شرف این جوانان مومن انقلابی و سر خم می سلامت!
پ ن: جوانان بسیجی جهادگر خراسان شمالی که به پلدختر لرستان اعزام شده اند، ترجمان بومی متن بالا هستند.
چند روز پیش در جلسه ای، استادی ولایت مدار گفتند که اختیارات رهبری در قانون اساسی چندان که باید گسترده نیست و بدان تصریح نشده است.
مثلاً در بحث عزل رئیس جمهور، اختیار مستقیم به رهبری داده نشده که اگر آمد و رئیس جمهور مطابق ت های کلی نظام حرکت نکرد و مجلس هم عزم جدی در نظارت و استیضاح و عزل وی نداشت، آن وقت رهبری مستقیم وارد عرصه شود.
اینکه نگاه به جایگاه و اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی چگونه است؟
آیا موارد یازده گانه اصل ۱۱۰ قانون اساسی تنها اختیارات ولی فقیه است یا خیر؟
و چندین و چند پرسش مهم دیگر در زمینه اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، سوالاتی بود که در جلسه ای مطرح شد و بحثی درگرفت.
همچنین سوالاتی در زمینه چگونگی مواجهه با رئیس جمهوری که نخواهد بر ریل ت های کلان نظام حرکت کند و مجلسی که عزمی بر نظارت و جلوگیری از این رویه نداشته باشد، مطرح شد.
برای پاسخگویی به سوالات قسمت اول، اینجا توضیحات خوبی ارائه کرده است. اما پاسخگویی به سوالات قسمت دوم، باشد برای بعد.
در مارس ۲۰۰۱ جورج بوش اعلام کرده بود که اجرای تعهدات مبتنی بر پروتکل کیوتو (پیمان بین المللی قبل از توافق پاریس) هزینه بالایی بر اقتصاد آمریکا خواهد داشت، لذا مسئله پیگیری تصویب این پروتکل و ارائه آن به کنگره منتفی خواهد بود.
ترامپ نیز اخیرا اعلام کرده است پذیرش #توافقنامه_پاریس و محدودیت سنگین استفاده از انرژی که برای ایالات متحده آمریکا قرار داده شده می تواند تا سال ۲۰۲۵ موجب از دست دادن ۲.۷ میلیون شغل شود که ۴۴۰ هزارِ آن در مشاغل تولیدی مثل اتومبیل سازی و نابودی بیشتر صنایع حیاتی آمریکاست.
بر اساس اهداف مشارکت ملی معین کشور (INDC) ایران کاهش انتشار حداقل ۴٪ و حداکثر ۱۲٪ را نسبت به میزان انتشار گازهای گلخانه ای، در سال ۲۰۳۰ هدفگذاری نموده و می بایست عملیاتی نماید.
از آنجا که رشد اقتصادی با افزایش انتشار گازهای گلخانه ای نسبت مستقیم دارد، اجرای ت های کاهش انتشار دی اکسید کربن تبعات و آثار اقتصادی زیانباری بر #اقتصاد و #تولید کشور بر جای خواهد گذاشت و رشد اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.
بر اساس مطالعات صورت گرفته، کاهش ۴٪ انتشار گازهای گلخانه ای در کل اقتصاد کشور موجب کاهش ارزش تولید به میزان ۲۸۱۳۵.۸ میلیارد ریال خواهد شد که این میزان چیزی در حد ۱.۱۲٪ از کل حجم اقتصاد کشور را شامل می شود.
همچنین کاهش ۱۲٪ انتشار گازهای گلخانه ای در کل اقتصاد کشور موجب کاهش ارزش تولید به میزان ۱۸۰۰۷۸.۸ میلیارد ریال خواهد شد که این میزان چیزی در حد ۷.۲٪ از کل حجم اقتصاد کشور را شامل می شود.
در این شرایط بیشترین کاهش حجم تولید متوجه بخش های حمل و نقل، استخراج نفت خام، گازهای طبیعی و سایر معادن و بخش کشاورزی هر کدام با ۱۵٪ است.
منبع: ویژه نامه «معمای پاریس»، بررسی ابعاد موافقت نامه تغییر اقلیم پاریس
چند روز پیش در جلسه ای، استادی ولایت مدار گفتند که اختیارات رهبری در قانون اساسی چندان که باید گسترده نیست و بدان تصریح نشده است.
مثلاً در بحث عزل رئیس جمهور، اختیار مستقیم به رهبری داده نشده که اگر آمد و رئیس جمهور مطابق ت های کلی نظام حرکت نکرد و مجلس هم عزم جدی در نظارت و استیضاح و عزل وی نداشت، آن وقت رهبری مستقیم وارد عرصه شود.
اینکه نگاه به جایگاه و اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی چگونه است؟
آیا موارد یازده گانه اصل ۱۱۰ قانون اساسی تنها اختیارات ولی فقیه است یا خیر؟
و چندین و چند پرسش مهم دیگر در زمینه اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، سوالاتی بود که در جلسه ای مطرح شد و بحثی درگرفت.
همچنین سوالاتی در زمینه چگونگی مواجهه با رئیس جمهوری که نخواهد بر ریل ت های کلان نظام حرکت کند و مجلسی که عزمی بر نظارت و جلوگیری از این رویه نداشته باشد، مطرح شد.
برای پاسخگویی به سوالات قسمت اول، اینجا توضیحات خوبی ارائه کرده است. اما پاسخگویی به سوالات قسمت دوم، باشد برای بعد.
درباره این سایت